آریاییها
بروزترین و بزرگترین مرجع شعرپارسی زبان
درباره وب
نويسندگان
موضوعات وب
لينک دوستان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آریاییها و آدرس ariayiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
برچسبها وب
شاعر بی نشان (160)
دکترحمیدفردصفر (31)
بهروزفیروزی قلعه جوق (23)
اصغر خان محمدی (21)
شاعربی نشان (19)
فرامرز محمدزاده (18)
دکترحمیدفردصفر (14)
مولانا (11)
صنم نافع (11)
امیر سهرابی (11)
حسین آهنی (9)
سید مهدی موسوی (8)
مرتضی عزیزی (8)
حسین شیردل (6)
شیرین خسروی (6)
اکبر عبدی میگفت :
یک روز سر سریال با "حسین پناهی" بودیم ، هوا هم خیلی سرد بود ،
از ماشین پیاده شد ... بدون کاپشن !
گفتم : حسین !
این جوری اومدی از خونه بیرون ؟
نگفتی سرما میخوری ؟!
کاپشن خوشگلت کو ؟
گفت : کاپشن قشنگی بود ، نه ؟
گفتم : آره !
گفت : من هم خیلی دوستش داشتم !!!
ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت ...!!!
ولی من فقط دوستش داشتم ...!!!
روحش شاد ...
هوایمان سرد شده است !
به راستی !؟ ما چقدر می بخشیم ؟ و از چه دوست داشتنی هایی میگذریم ؟؟؟
من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از كشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
كودكان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم
حسین پناهی
تاريخ : پنج شنبه 2 مهر 1394برچسب:حسین پناهی, | 1:2 | نويسنده : آریا |
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
امکانات وب
خبرنامه وب سایت: